با ما تماس بگیرید

09191045494

شروع کنید

درخواست مشاوره

مدیریت آهسته چیست؟

مدیریت آهسته

مدیریت آهسته چیست؟ در دنیای پرشتاب امروزی، جایی که فشارهای کاری و زندگی روزمره به سرعت در حال افزایش است، مفهوم “مدیریت آهسته” (Slow Management) به عنوان یک رویکرد نوین و مؤثر در مدیریت و رهبری سازمان‌ها به وجود آمده است. این رویکرد به جای تأکید بر سرعت و کارایی، بر کیفیت، تفکر عمیق و بهبود روابط انسانی تمرکز دارد. در این مقاله، به بررسی تاریخچه، مفهوم مدیریت آهسته، اصول آن، مزایا، چالش‌ها و نحوه پیاده‌سازی آن در سازمان‌ها خواهیم پرداخت.

تاریخچه مدیریت آهسته

حدود 22 سال پیش(1986) در ایتالیا، در اعتراض به تجاوز فست فودها یا غذاهای سریع به سبک زندگی سنتی نواحی مدیترانه، جنبش غذای آهسته به‌وسیله یک رستوران‌دار به نام کارلو پترینی پایه‌گذاری شد .جنبش غذای آهسته در بیانیه‌ای در سال 1989 وضعیت را این‌گونه بیان کرد: «ما برده سرعت شده‌ایم و خود را در برابر ویروس خطرناکی که زندگی سریع نامیده می‌شود باخته‌ایم، این ویروس عادت هایمان را از بین برده، حریم خصوصی خانه‌های‌مان را مختل کرده و ما را مجبور ساخته که از غذاهای سریع استفاده کنیم» .

غذاهای سریع، نیایش های سریع، خواندن سریع، جاده‌های سریع، پیاده‌روی های سریع، رشد سریع و همه چیز سریع_ شمایی از زندگی در عصر مدرن است. بسیاری از واژگان و خطوط، صداها و نشانه‌ها و بسیاری از نیازها و خواسته‌ها در طول مسیر مسابقه به سوی موفقیت و به دست آوردن نتایج، نادیده گرفته می‌شود. آهنگ تند زندگی جایی برای تفریح، استراحت، تعمق، روابط معنی‌دار و بالاتر از همه، جایی برای ارتباط با خالق یکتا بر جا نمی‌گذارد. در واقع زمانی که از راه زندگی سریع ذخیره می‌شود، پیش از آن هدر رفته است، چراکه در بسیاری مواقع اصلاح اشتباههایی که براثر عجله زیاد حاصل شده، وقت بیشتری طلب می‌کند؛ و در پایان یک روز پرشتاب، افراد چنان خسته‌اند که نمی‌توانند از لحظه‌های باقی‌مانده روز لذت ببرند.

دیرزمانی نیست که عبارتهایی مانند: در جهان پرشتاب کنونی… بسیار شنیده می‌شود. انسان‌ها در همهمه، شتاب‌زدگی و سرعت غوطه می‌خورند؛ به هم توصیه می‌کنند که از این قافله پرشتاب عقب نمانند؛ و چنان بر همراهی این قافله تمرکز کرده‌اند که دیگر فرصتی برای درنگ و تامل در این که به: کجا می‌روم؟ باقی نمی‌ماند. مدیران، سرعت را سرلوحه کار خود قرارداده‌اند؛ و جنبش‌های کیفیت هم نتوانسته‌اند اولویت‌های مدیران را در شتاب برای رسیدن به هدف ها، کنترل کنند. مفهومی که از مدیریت زمان در ذهن‌ها نقش بسته، رسیدن به هدف در کوتاه‌ترین زمان است.

غلبه کمیت بر کیفیت در اولویتها از همین‌جا آغاز می‌شود و در جهان تجارت‌مدار امروزی، شرکتهایی که عمر مدیریت مدیران آنها کوتاه است، به این غلبه دامن می‌زنند. نکته‌ای که از آن غفلت شده، این است که: برای سریع بودن، نخست باید آهسته بود و همه چیز را درست دید. بر این پایه، جنبش جدیدی آغاز شده و شاید هم بنیان پارادایم جدیدی در حال شکل‌گیری است. واژگانی، مانند: مدیریت آهسته، شرکت آهسته، شهر آهسته، غذای آهسته، اندازه‌گیری یا سنجش آهسته، کسب و کار آهسته، خبرنگاری آهسته و… یک به یک وارد ادبیات نوین می‌شوند.

مفهوم مدیریت آهسته

مدیریت آهسته به معنای اتخاذ رویکردی هوشمندانه در مدیریت است که در آن به جای تأکید بر سرعت و فشار به کارکنان، بر کیفیت کار، بهبود روابط و تفکر عمیق تأکید می‌شود. این رویکرد به کارمندان این امکان را می‌دهد که با آرامش بیشتری کار کنند و به نوآوری و خلاقیت بیشتری دست یابند. در واقع، مدیریت آهسته به نوعی فرهنگ سازمانی مبتنی بر احترام به زمان و نیازهای فردی کارکنان است.


به نظر می‌رسد این فلسفه می‌تواند به خوبی راهگشای مشکلات کنونی مدیریت سازمانها باشد. در دنیای مدیریتی فشار زیادی برای دستیابی سریع به نتایج و به تبع آن تصمیم‌گیری‌های سریع، وجود دارد. مدیران درگیر یک سیر دائمی از تصمیمهای طوفانی هستند که فقط تا بحران بعدی کارساز است. در واقع سازمانها به سرعت از بحرانی به بحران دیگر می‌روند. مدیریت آهسته تلاش می‌کند مشکلات و چالشهای جاری درون سازمان‌های مختلف را مورد توجه قرار دهد و به دنبال درنگ کردن و مقایسه از طریق طرح پرسش و تشویق به مناظره است.

پرسش‌هایی نظیر: آیا تمام کار مدیریت دست یافتن به سود کوتاه مدت است، یا باید به دنبال هدفهای پیوسته بود؟ آیا سهام‌داران ما تنها مشتریان‌مان هستند، یا دیگر گروه‌های ذی‌نفع مشروع را نیز باید در نظر گرفت؟ در مدیریت آهسته مطرح می‌شود. غذای آهسته نگاه‌ها را متوجه کیفیت محصولات، آماده‌سازی و مصرف غذای روزانه می‌کند، و مدیریت آهسته می‌کوشد این ایده را بر اقتصاد و جامعه منطبق سازد تا به اثر و نتیجه مطلوب برسد.

مطرح‌ کنندگان مدیریت آهسته قصد دارند آن را در فعالیت‌های روزمره به صورت مفید، اساسی و سازنده منعکس کنند. شرایط اقتصادی امروزی برخی چالش‌های منحصربه فرد را برای کسب و کارها به وجود آورده است؛ و وقتی اقتصاد در حال رشد است بسیاری از کسب و کارهای کوچک نمی‌توانند با تقاضاهای رو به رشد برای محصولات و خدماتشان همگام شوند؛ پس تمرکز اولیه آنها روی پاسخ‌گویی به سفارشها خواهد بود؛ و بنابراین صاحبان این کسب و کارها زمان کمی صرف یک نگرش استراتژیک همه جانبه برای کسب و کار می کنند.

«مدیریت دیکتاتوری به شیوه قدیمی_»، «افرادی که تقصیرها را به گردن دیگران می‌اندازند_»، «مدیرانی که مباحثه را سرکوب می‌کنند و انتظار اطاعت کورکورانه دارند_» اینها همه به نظر آشنا می‌آیند ولی به هیچ وجه نمی‌توان آنها را معلول شیوه مدیریت قدیمی دانست. در واقع اینها به وضعیت امروزی سازمانها بسیار شبیه‌تر است.

مطلب پیشنهادی  سازمانهای دانش‌ محور قدرت‌نمایی هوش و نوآوری

سازمان‌هایی که با شیوه مدیریتی اداره می‌شوند که ما آن را مدیریت همبرگری می‌نامیم: «فرایند انجام هر کاری با بیشترین سرعت و کمترین هزینه ممکن». وقتی همه کارها باید دیروز انجام می‌شد، یعنی همه کارها عقب است، دیگر زمانی برای بحث یا پرسیدن درمورد مسئله‌ای وجود ندارد. اطاعتی کورکورانه نیاز است، چرا که تنها با این روش می‌توان پاسخ‌گوی نیاز پیوسته به سریع‌تر بودن و کمتر مصرف کردن منابع بود.

محصول این سیستم، مدیرانی هستند که در دام تقاضاهای انباشته‌شده گیر کرده‌اند، زندانی روزمر‌گی شده‌اند، و زمانی برای دیدن فرصت‌ها ندارند؛ در حالی که در بیشتر موارد تقاضاهای انباشته‌شده از شرایط کاری واقعی مدیران، ناشی نمی‌شود و بر اثر چگونگی برخورد آنها با این موقعیت‌ها است. آنها می‌دانند که برخی از جنبه‌های کاریشان مهم‌تر هستند ولی وقتی برای پرداختن به آنها پیدا نمی‌کنند و همواره خود را زیرفشار زمانی احساس می‌کنند.

بیشترین خطر، زمانی است که کسی فکر کند این مسائل گریزناپذیرند. کسانی که این‌گونه می‌اندیشند معمولا خیلی پرکارند اما در پاسخ‌گویی درست و موثر به تقاضاها کوتاهی می‌کنند. این مدیران تقاضاها را به خاطر امتیازشان می‌پذیرند و سعی در پاسخ‌گویی به آنها دارند و به ندرت از خود می‌پرسند که «آیا واقعا این کار معنی می‌دهد؟» و یا «می‌توان آن را به شیوه‌ای دیگر انجام داد؟». به خاطر احساس همیشگی زیر تیغ بودن، این مدیران هرگز وقت کافی برای پرسیدن اینکه «آیا من دارم کار درستی انجام می دهم؟» را پیدا نمی‌کنند.

بیشتر مدیران نمی‌توانند بپذیرند که یک روز پر از مشغولیات گوناگون غیرمرتبط، به‌واقع کم‌کارترین روز است، روزی که دست کم نظم فکری و بیشترین صرف انرژی عصبی را به دنبال دارد. بنابراین به نظر می‌رسد مدیران کارنامه ضعیفی در مورد انگیزش کارکنان خود ارائه داده‌اند. اما نباید تنها مدیران را گناهکار دانست.

این مشکل به ماهیت محیط کاری امروزی باز می‌گردد. در رویارویی با سررسیدهایی که به سرعت از راه می‌رسند، فشار مستمر برای از گوشه و کنار هرچیز زدن، تعیین هدفهای کوتاه مدت بی‌معنی و فراهم نیاوردن زمان و فضای لازم برای درست انجام دادن کارها، ایجاد انگیزه قوی در افراد، یک معجزه است. هنگامی که سیستم، وقت لازم برای انجام کار خوب را به افراد نمی‌دهد، منابع مورد احتیاج‌شان در اختیارشان قرار نمی‌گیرد و هماهنگی مناسبی بین زندگی کاری و خانوادگی وجود ندارد تا فعالیت‌هایشان را پشتیبانی کند؛ نمی‌توان به گونه ای مصنوعی افراد را برانگیخت.

در مورد خود مدیران چطور؟ آنها نیز موقعیت خوبی ندارند. ترکیب کاغذبازیها، فشارهایی که هر روز بیشتر می‌شود و نبود پشتیبانی مناسب از جانب روسا، بوروکراسی کور، منابع ضعیف و نبود اصول راهنمای لازم برای کمک، از جمله مشکلات آنهاست. کمتر از نصف آنها اعتقاد دارند که از تمام مهارت‌هایشان در شغل‌شان استفاده می‌کنند و تنها 3نفر از10نفر بیان می‌کنند که: «تمام توان‌شان را به کار می‌گیرند» .

بیش از یک سوم مدیران در مروری به دوره‌های کاری‌شان، وقتی به عقب باز می‌گردند آرزو می‌کنند که مهارتهای بیشتری کسب کرده بودند و بیشتر از دو سوم آنها فکر می‌کنند که احتیاج به تبادل نظر بیشتری با همتایان و همکاران خود دارند. مدیریت آهسته در جستجوی دیدگاه‌های دیگری است که روی توسعه مفاهیم اقتصادی – اجتماعی سازمانها و سازماندهی تمرکز دارند. مدیریت آهسته هم به مدیران اجرایی و هم به کارگران توجه دارد و با هدف حمایت از مدیر و کارگر در به‌دست آوردن کیفیت حقیقی، مدیران را به عنوان متخصصانی که کارهای روزمره را سازماندهی می‌کنند در نظر می‌گیرد.

 

اصول مدیریت آهسته

  1. کیفیت بر کمیت

مدیریت آهسته بر این اصل تأکید دارد که کیفیت کار مهم‌تر از کمیت آن است. به جای فشار به کارکنان برای انجام بیشتر کارها در زمان کمتر، این رویکرد به آن‌ها این امکان را می‌دهد که بر روی کیفیت کار خود تمرکز کنند و نتایج بهتری به دست آورند.

  1. تفکر عمیق

مدیریت آهسته به تفکر عمیق و تحلیل دقیق مسائل اهمیت می‌دهد. این رویکرد به مدیران و کارکنان این امکان را می‌دهد که به جای تصمیم‌گیری‌های سریع و سطحی، به بررسی دقیق‌تر و تحلیل عمیق‌تر مسائل بپردازند.

  1. روابط انسانی

مدیریت آهسته بر اهمیت روابط انسانی و تعاملات مثبت تأکید دارد. ایجاد فضایی که در آن کارکنان احساس راحتی کنند و بتوانند به راحتی با یکدیگر ارتباط برقرار کنند، از اصول کلیدی این رویکرد است.

  1. احترام به زمان

مدیریت آهسته به احترام به زمان و نیازهای فردی کارکنان اهمیت می‌دهد. این رویکرد به مدیران کمک می‌کند تا زمان را به‌عنوان یک منبع ارزشمند در نظر بگیرند و از آن به‌طور مؤثر استفاده کنند.

ارتباط ارزش و مدیریت آهسته

مدیریت آهسته این پرسش را مطرح می‌کند که: در شرایطی که فلسفه مدیریت و تجارت، خلق ارزش است و این موضوعی نیست که به سرعت اتفاق بیفتد، آیا مدیران حق دارند به هر بهایی سریع باشند؟ در حال حاضر واژه ارزش اهمیت واقعی خود را از دست داده است. چشایر(Cheshire) تعریف نوآوری را در مقاله نوآوری آهسته از ارزش این‌گونه یاد می‌کند: نوآوری، ترکیبی از خلاقیت و دانش است که خلق ارزش را جستجو می‌کند.

آنچه که ما در دهه گذشته با آن روبه‌رو بودیم، حرکت سریع کسب و کار بود؛ و این یعنی پایان خلق ارزش. مدیریت دیگر به این موضوع توجهی نداشته و در عوض به خلق پول می‌پردازد و عددها و رقمها را اداره می‌کند. برای آنکه خلق ارزش دوباره هدف اصلی کسب و کار شود، باید آهسته‌تر حرکت کرد. اما پارادایم و الگویی که مدیران را به این خواسته برساند و ابزاری که مدیریت را آهسته‌تر کند وتوجه به مسئولیتهای اجتماعی شرکتها و اخلاقیات و توسعه پایدار را پیوسته موردنظر آن‌ها قراردهد، در دست نیست و این چالشی واقعی برای کسب و کار امروزی است.

مطلب پیشنهادی  مشاوره منابع انسانی به صورت آنلاین و تلفنی + تعرفه

ما باید توجه‌مان را معطوف به خلق ارزش کنیم. خلق ارزش برای همه و نه خلق پول برای عده‌ای معدود. چشایر براین باور است که: «در جهان آهسته، هدررفتن و زیان کمتری وجود دارد و زمان، قدرت ابتکار بیشتری را برای استفاده از منابع در اختیار قرار می‌دهد»

وقتی شما آهسته حرکت کنید، و سمت وسوی درست حرکت خود را در دنیا بیابید، درمی‌یابید که هنگام گرفتن تصمیم‌های مهمتر بینش و دلسوزی بیشتری دارید و در انجام مسئولیت به صورت شگفت‌آوری کاراتر خواهیدشد. مدیر اجرایی سیلیکون گرافیک باور دارد که: «ذهن، هنگامی که در آرامش است، بینش خارق‌العاده‌ای به شما می‌دهد و شما را قادر می‌سازد نسل جدیدی از محصول را طراحی کنید یا عوامل محرک مشتریان ویژه‌تان را بیابید» زمانی که مدیران تصمیمهای درست را به جای تصمیمهای سریع جستجو کنند، هم شرکتها و هم کارکنان بهره‌مند می‌شوند.

مزایای مدیریت آهسته

مدیریت آهسته دارای مزایای متعددی برای سازمان‌ها و کارکنان است:

  1. افزایش خلاقیت و نوآوری

با کاهش فشار و استرس، کارکنان می‌توانند خلاقیت و نوآوری بیشتری از خود نشان دهند. این رویکرد به آن‌ها این امکان را می‌دهد که ایده‌های جدیدی را بدون ترس از انتقاد یا شکست آزمایش کنند.

  1. بهبود کیفیت کار

مدیریت آهسته به کارکنان این امکان را می‌دهد که بر روی کیفیت کار خود تمرکز کنند و در نتیجه، نتایج بهتری به دست آورند. این موضوع می‌تواند به افزایش رضایت مشتریان و بهبود شهرت سازمان منجر شود.

  1. کاهش استرس و افزایش رضایت شغلی

با کاهش فشارهای کاری و ایجاد فضایی آرام، کارکنان می‌توانند استرس کمتری را تجربه کنند و در نتیجه، رضایت شغلی آن‌ها افزایش می‌یابد. این موضوع می‌تواند به کاهش نرخ ترک شغل و افزایش وفاداری کارکنان به سازمان منجر شود.

  1. بهبود روابط کاری

مدیریت آهسته به بهبود روابط بین کارکنان و مدیران کمک می‌کند. این رویکرد ایجاد فضایی را ممکن می‌سازد که در آن کارکنان احساس راحتی کرده و بتوانند به راحتی نظرات و ایده‌های خود را بیان کنند.

چالش‌ های مدیریت آهسته

اگرچه مدیریت آهسته مزایای زیادی دارد، اما با چالش‌هایی نیز مواجه است:

  1. مقاومت در برابر تغییر

برخی از کارکنان ممکن است نسبت به تغییرات در فرهنگ سازمانی مقاومت کنند. این موضوع می‌تواند به عدم پذیرش مدیریت آهسته و مشکلاتی در پیاده‌سازی آن منجر شود.

  1. فشارهای اقتصادی

در دنیای رقابتی امروز، برخی از سازمان‌ها ممکن است به دلیل فشارهای اقتصادی و نیاز به افزایش سودآوری، نتوانند به رویکرد مدیریت آهسته پایبند باشند.

  1. نیاز به آموزش و آگاهی

برای پیاده‌سازی مدیریت آهسته، نیاز به آموزش و آگاهی کارکنان و مدیران وجود دارد. این موضوع ممکن است زمان‌بر باشد و نیاز به منابع مالی و انسانی داشته باشد.

مفهوم جنبش سنجش آهسته (Slow Measurement)

جنبش سنجش آهسته(Slow Measurement) نیز از تغییر دیدگاه مدیران نسبت به تصمیم‌گیری‌های صرفا آماری خبر می‌دهد.اندازه‌گیری در همه جای سازمانهای امروزی نفوذ کرده است، اما بیشتر سیستم‌های اندازه‌گیری مرسوم در زمانهای تصمیم‌گیری‌های حیاتی، کارایی چندان مناسبی ندارند. شاخصها وجود دارند؛ آن‌ها به شما یاد آور می‌شوند که باید به مسئله‌ای توجه کنید؛ اما به دقت نمی‌گویند چه مطلبی ، چرا و یا چگونه؟ رهبرانی که متکی به ارقام برای تعیین مسیر هستند به موضوعی اعتماد می‌کنند که بسیار احتمال دارد آنها را به زمین بزند؛ اما چرا این کار را می‌کنند؟ پاسخ بدبینانه به این پرسش این است که همه این کار را می‌کنند، و آنها از متفاوت بودن می‌ترسند. جواب واقعی‌تر و مهربانانه‌تر سرعت است: نظیر تمام جهان، در این روزها، آنها به روشهای سریع و ساده و شکست‌ناپذیری امید دارند که توسط آن بتوانند موضوع متفاوتی در میان انبوه داده‌ها بیابند و می‌خواهند آن را روی یک نصفه برگه کاغذ خلاصه کنند؛ حتی اگر ساده‌سازی نتایج منجر به بی معنا شدن آن بشود.

آهسته با به کارگیری سنجش آهسته و استفاده بیشتر از اطلاعات کیفی نسبت به کمی، روی آشکار ساختن علتهای حقیقی عملکرد، تمرکز می‌شود و تفاوتی ندارد که فهم کامل موقعیت، پیش از وارد عمل شدن، تاچه اندازه زمان بر باشد. در سنجش آهسته وقت کمتری صرف این موضوع می‌شود که چگونه می‌توان کسب و کار را در کوتاه مدت پیش برد و در عوض تمرکز بیشتر روی این موضوع است که چطور کارها به خوبی یا بهتر قابل انجام است و چه نقطه پیشرفتی را از نظر منطقی می‌توان برای آن متصور شد با صرف زمان است که گاهی اوقات، شما متوجه می‌شوید آنچه که در آغاز مشکلی به نظر می‌رسید در واقع نشانه‌های شگفت‌انگیزی از یک فرصت غیر منتظره است.

جنبش شرکت آهسته (Slow Company) برچه مبنایی پایه‌گذاری شده است؟

شرکت آهسته پیام ساده‌ای دارد: برای سریع بودن، شما نخست ناچارید آهسته باشید و همه چیز را درست ببینید. آن چه که در بسیاری از شرکتهای موفق باید تشریح شود کاری است که پیش از شروع به سرعت گرفتن، انجام داده‌اند؛ یعنی مدیریت و استراتژی آنها در طول مرحله استقرار، و اینکه چه‌گونه آنها نقطه شتاب را یعنی لحظه‌ای که باید رشد را به سرعت شروع کنند، تشخیص دادند.

مطلب پیشنهادی  پیاده سازی سیستم های مديريت عملكرد

در واقع شرکتهای آهسته زمان استقراری برای آزمایش و رد ایده‌ها، پالایش مدل کسب و کار و توسعه یک فرهنگ برنده اختصاص می‌دهند؛ سپس به صورت نمایی رشد کرده، سرعت می‌گیرند. آنها رویکرد سازمان‌یافته‌ای به نوآوری دارند. این شرکتها روی چند محصول تمرکز می‌کنند و رهبری بازار را در این نقاط در دست می‌گیرند، سپس خود را با پیشنهادهای ابتکاری مشتریان وفق می‌دهند و درواقع، از راه پایه قرار دادن نظرات مشتریان، به محصولات خود ارزش می‌بخشند، و پس از آن با تبلیغات و بازاریابی نام تجاری خود را تقویت کرده، کار خود را توسعه می‌دهند.

شرکتهای آهسته تا زمان دستیابی به زمان مناسب برای رشد و بزرگ‌تر شدن، صبر می‌کنند و وقتی شرکت به نقطه شتاب می‌رسد، سرعت بالا و توسعه سریع به طور طبیعی به وجود می‌آید. مفهوم شرکت آهسته، ربطی به عمر یا زمانی که شرکت صرف دستیابی به مقدار معینی درآمد و سودآوری می‌کند ندارد، بلکه درباره یک الگوی کسب و کار عادی و منحنی رشد است: زمان استقرار طولانی و رشد نمایی سریع.

آهستگی به کسب و کار اجازه می‌دهد که به صورت طبیعی توسعه یابد و با سرعت مشتریان حرکت کند. شرکت آهسته مفهوم سرعت بالا در کسب و کار را به چالش می کشد و سرعت پایه‌ای را معرفی می کند که شرکت را به وسیله تمرکز روی هدف، ساده گرفتن مسائل و کاهش هزینه و پیچیدگی، قابل رقابت می‌سازد

پیاده‌ سازی مدیریت آهسته در سازمانها

برای پیاده‌سازی مدیریت آهسته در سازمان‌ها، مدیران می‌توانند از مراحل زیر استفاده کنند:

  1. ایجاد فرهنگ سازمانی مناسب

مدیران باید تلاش کنند تا فرهنگی را ایجاد کنند که در آن ارزش‌های مدیریت آهسته مورد توجه قرار گیرد. این فرهنگ باید شامل احترام به زمان، کیفیت و روابط انسانی باشد.

  1. آموزش و آگاهی

برگزاری کارگاه‌ها و دوره‌های آموزشی برای کارکنان و مدیران می‌تواند به افزایش آگاهی در مورد مدیریت آهسته کمک کند. این آموزش‌ها باید به آن‌ها کمک کند تا اهمیت کیفیت و تفکر عمیق را درک کنند.

  1. ایجاد فضایی آرام

مدیران باید فضایی را ایجاد کنند که در آن کارکنان احساس راحتی کنند و بتوانند با آرامش کار کنند. این فضا می‌تواند شامل طراحی مناسب محیط کار، کاهش مزاحمت‌ها و ایجاد زمان‌های استراحت باشد.

  1. تشویق نوآوری

مدیران باید کارکنان را تشویق کنند تا ایده‌های جدید را بیان کنند و آن‌ها را در فرآیند تصمیم‌گیری دخیل کنند. این موضوع می‌تواند به افزایش خلاقیت و نوآوری در سازمان کمک کند.

  1. ارزیابی و بازخورد مستمر

مدیران باید به‌طور مستمر عملکرد خود و کارکنان را ارزیابی کرده و بازخوردهای سازنده ارائه دهند. این ارزیابی باید به بهبود مستمر سازمان کمک کند و به شناسایی نقاط قوت و ضعف آن بپردازد.

نتیجه گیری

در پایان باید گفت: همان‌ گونه که در فرهنگ کهن ما رهروی آهسته و پیوسته در برابر رهروی گاهی تند و گاهی خسته مورد توجه و توصیه قرار گرفته است، در تمام شئونات زندگی، که مدیریت و سازمان را هم شامل می‌شود، توجه به آهستگی، که تدبیر و خردگرایی را به همراه داشته باشد، ما را زودتر به سرمنزل مقصود می‌رساند. در این‌جا با بازگویی داستانی قابل تامل، شمارا به دنیای نوین آهستگی دعوت می‌کنیم. «روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران بهای خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت.

ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او خورد .مرد پایش را روی ترمز گذاشت و به سرعت پیاده شد، اتومبیلش صدمه زیادی دیده بود. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند. پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود، جلب کند.

پسرک گفت: “اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من برای بلند کردنش زور کافی ندارم. “برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم “. مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت… برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد ….» در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوند برای جلب توجه شما، پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند.

مدیریت آهسته به عنوان یک رویکرد نوین در مدیریت سازمان‌ها، می‌تواند به بهبود کیفیت کار، افزایش خلاقیت و نوآوری، و کاهش استرس کارکنان کمک کند. این رویکرد با تأکید بر کیفیت، تفکر عمیق و روابط انسانی، می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا در دنیای پرشتاب امروزی به موفقیت دست یابند.

با وجود چالش‌ هایی که در مسیر پیاده‌ سازی مدیریت آهسته وجود دارد، سازمان‌ها باید به‌دقت این چالش‌ها را شناسایی کرده و راهکارهای مناسبی برای مقابله با آن‌ها اتخاذ کنند. در نهایت، با ایجاد فرهنگی مبتنی بر مدیریت آهسته، سازمان‌ها می‌توانند به یک آینده پایدار و موفق دست یابند و به بهبود کیفیت زندگی کاری کارکنان خود کمک کنند.

 

سازمان یادگیرنده چیست و چه نقشی در سازمان دارد؟

مفهوم و اهمیت تجهیزات مراکز درمانی، چالش‌ها و فرصت‌ها

دیجیتال مارکتینگ آبستا تیم

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *